حتماً بارها برایتان پیش آمده که تبلیغاتتان نتایج مورد انتظار را به ارمغان نیاورد و ناامیدتان کند. بیشتر اوقات این شکست به این دلیل است که عبارات متنی و کلمات موجود در وبسایت، ایمیلهای بازاریابی یا شبکههای اجتماعی بهخوبی نوشته نشدهاند. یا در ترغیب افراد به خرید بیاثر هستند.
این روزها دیگر همۀ بازاریابان میدانند که کپیرایتینگ یک عامل مهم برای موفقیت در هر صنعتی است. فرقی نمیکند ابزارهای خانگی بفروشید یا خدمات بیمهای ارائه دهید، فرمولبندی محتوای “نوشتاری“ شما بیش از آنچه فکر میکنید اهمیت دارد.
چه قصد دارید کپیرایتینگ را بهعنوان شغل بعدی خود در نظر بگیرید، یا بهعنوان یک مسیر جانبی برای درآمد اضافی، حتماً به این سؤال برخورد کردهاید که کپیرایتینگ چیست و چه اهمیتی دارد؟
ما مفهوم این عبارت را در همهجا و هر روز از زندگی خود میبینیم و حس میکنیم. CopyWriting علاوه بر تبلیغات و محصولات تجاری، در پشت پردۀ ویدئوهایی که تماشا میکنیم و پادکستهایی که میشنویم نقش ایفا میکند.
حقیقت این است که کلمات قدرت زیادی دارند. بهخصوص برای مشاغل امروزی که بیشتر در فضای دیجیتال فعالیت میکنند، دامنۀ توجه محدود و ارزشمند مشتریان باعث شده است کلمات مهم و مهمتر شوند.
کپیرایتینگ یا به طور دقیقتر، کپیرایتینگ خوب، برای هر کسبوکاری ضروری است؛ زیرا سودآوری را افزایش میدهد، بازگشت سرمایه (ROI) را تضمین میکند و با متقاعدکردن مشتری هدفتان میتوانید به اهداف کسبوکارتان دست یابید.
اگر شما نیز متوجه این شدهاید که کپی (متن) باکیفیت مثل یک نیروی فروش قدرتمند عمل میکند و میتواند غریبهها و مخاطبین علاقهمند را به مشتریان پولی تبدیل کند، این مقاله برای شما نوشته شده است. اینجا هرآنچه برای آشنایی با CopyWriting نیاز دارید را پیدا میکنید.
آنچه در این مقاله خواهیم خواند:
با دریافت خلاصه ی همین مطلب به صورت فایل پی دی اف، این مقاله را در زمان مناسب تری مطالعه فرمایید.
منظور از کپیرایتینگ چیست؟
کپیرایتینگ یکی از مهمترین عناصر تبلیغات و بازاریابی است که شامل نوشتن کلماتی متقاعدکننده (معروف به کپی) میشود که قرار است افراد را برای انجام یک اقدام خاص ترغیب یا تحریک کند. وقتی مجلهای را باز میکنید و یک آگهی تمامصفحه برای فروش عطر وجود دارد، کلمات موجود در آن صفحه نتیجۀ فرایند کپیرایتینگ هستند.
وقتی به وبسایتی میروید که از شما خواسته میشود چیزی بخرید، کلمات موجود در آن صفحه نتیجۀ کپیرایتینگ هستند. شما میتوانید نسخههای چاپی، آنلاین و حتی شفاهی کپیها را در حال خواندن در تلویزیون یا رادیو پیدا کنید. کپیرایتینگ تقریباً در هرجایی که به آن نگاه میکنید و گوش فرامیدهید وجود دارد.
پشت هر کپی یک کپیرایتر وجود دارد. کپیرایترها افرادی هستند که آموزش میبینند کلمات را طوری در کنار هم بچینند که با مخاطبان هدف ارتباط برقرار کرده و آنها را به انجام کاری سوق دهد. اکثر کسبوکارها یک کپیرایتر رسمی یا قراردادی استخدام میکنند تا به آنها کمک کند با جهانیان ارتباط برقرار کنند و رشد کنند.
البته حواستان باشد که کپیرایتینگ (Copywriting) و کپیرایت (Copyright) را با هم اشتباه نگیرید. اگرچه این کلمات را مثل هم میخوانیم، اما دو چیز بسیار متفاوت هستند. کپیرایت نوعی حفاظت حقوق مادی و معنوی آثار اورجینال است که توسط دولت ایالات متحده ارائه میشود و به شما امکان میدهد ادعای تألیف یک اثر اصلی را اعلام کنید. کپیرایت با نماد © مشخص میشود.
اما گفتیم که کپیرایتینگ فرایند نوشتن عبارات و جملات تبلیغاتی متقاعدکننده است که افراد را تشویق میکند تا بهنوعی اقدام مایل شوند. اقداماتی مانند خرید، کلیک کردن بر روی لینک، کمک مالی به یک شخص یا پرکردن یک فرم برای مشاوره و… در همۀ این موارد، «متن» بهعنوان «کپی» شناخته میشود، ازاینرو نام این فرایند را «کپیرایتینگ» گذاشتهاند.
وقتی وارد وبسایتهای مختلف میشوید، جملات مختلفی را میتوانید ببینید که شما را وادار میکنند به روشهای مختلفی اقدام کنید. مثلاً از شما خواسته میشود «بیشتر بخوانید»، «شروع کنید» یا «ما را دنبال کنید». اینها اعلانهای سادهای هستند که ما روزانه در وبسایتها میبینیم و همۀ آنها نوعی کپینویسی متقاعدکننده هستند.
یک کپیرایتر دقیقاً چهکار میکند؟
مطمئناً اگر تا اینجای مقاله را خوانده باشید، پاسخ این سؤال را میدانید. یک کپیرایتر کلماتی را مینویسد که مخاطب را به انجام عملی خاص ترغیب میکند. اگرچه انواع مختلفی از کپیرایتینگ وجود دارد؛ بااینحال، برای انجام همۀ آنها نیاز به بررسی و مطالعهی یک مخاطب خاص و درک نیازها و خواستههای اوست.
بعد از این مرحله است که کپیرایتر بهترین روش را برای ارتباط با مخاطب پیدا میکند. روشی که مشکل مخاطب در آن درک شده است و راه حلی نیز در آن وجود دارد. از نظر شرح خصوصیات شغلی، کپیرایتر کلماتی را برای انواع پلتفرمها از جمله صفحات وب، وبلاگها، مقالات، تبلیغات، پستهای شبکههای اجتماعی، ایمیلها، پوسترها، بیلبوردها، راهنماها، مطالعات موردی و موارد دیگر ارائه میکند.
این افراد از رسانۀ اصلی خود یعنی نوشتن، برای اطلاعرسانی، جذب مشارکت، تأثیرگذاری و/یا متقاعدکردن مخاطبان استفاده میکنند. کسبوکارها میتوانند برای افزایش آگاهی از برند گرفته تا افزایش فروش خود، روی این افراد حساب کنند.
بنابراین بهطورکلی، کپیرایترها مقدار کمی از همۀ کارها را انجام میدهند، کارهایی مانند:
- نوشتن محتوا با هدف اطلاعرسانی، آموزش یا الهام بخشیدن به مخاطب
- نوشتن کپی برای ترغیب خوانندگان به عمل
- تحقیق برای یافتن اطلاعات، آمار، کلمات کلیدی، موضوعات مرتبط و اطلاعات برند
- ویرایش و تصحیح برای اصلاح مقالات، سبک نگارش، خوانایی، دقت، صدا، لحن و علائم نگارشی
- کار بهعنوان مدیر پروژه که شامل ایدهپردازی موضوعات، ویرایش، بازنگری و انتشار خواهد بود.
ممکن است افسانههای مختلفی در مورد نویسندگان شنیده باشید. مانند اینکه نویسندگان بااستعداد ذاتی خاصی به دنیا میآیند و دیگران هیچوقت نمیتوانند نحوۀ عالی نوشتن را یاد بگیرند. یا حتی شاید برعکس آن را شنیده باشید. افسانهای که میگوید هیچ مهارت و استعدادی در نوشتن وجود ندارد و هرکسی میتواند آن را انجام دهد.
حقیقت این است که وقتی صحبت از کپینویسی میشود، هر دوی این افسانهها نادرست هستند. کپیرایترها متخصصینی هستند که حرفۀ خود را طی زمان آموخته و تمرین کردهاند. اگرچه هیچیک از ما با دانستن نحوۀ نوشتن کپی عالی به دنیا نیامدهایم، اما قطعاً مهارتی است که تقریباً هرکسی میتواند با کمی پشتکار آن را بیاموزد.
شغلی جذاب که ارزش وقت گذاشتن را دارد…
یک کپیرایتر که در حوزۀ بازاریابی فعالیت میکند، ذهن خلاق پشت کلمات است. در دهههای 50 و 60 میلادی، کپینویسی در جنگها و شعارنویسیها بیشتر خودش را نشان میداد. اگرچه امروزه نیز کپیرایترها همچنان پشت این سبک خلاقیتها هستند، اما بسیاری از آنها به شکلهای مختلفی برای کمپینهای بازاریابی دیجیتال در اینترنت مینویسند.
درحالیکه متنهای توضیح محصول یا متن صفحه «دربارۀ ما» ممکن است ساده به نظر برسد، اما جزئیات زیادی در آن وجود دارد. یک کپینویس باید با لحنی مناسب و کلماتی تأثیرگذار صحبت کند تا در نهایت منجر به عملی ملموس شود.
کپیرایترهای بازاریابی اغلب سالها تجربه دارند، متفکرانی خلاق هستند و مهارتهای تحقیقاتی و مدیریت زمان دارند. همچنین درک کاملی از اصول بازاریابی و روانشناسی دارند و ممکن است مدرک دانشگاهی در زمینهای مرتبط کسب کرده باشند.
در بسیاری از موارد، آنها با مؤسسان، استراتژیستهای بازاریابی، طراحان و توسعهدهندگان همکاری میکنند تا چشمانداز یک شرکت یا سازمان را منتقل کنند. یا ممکن است در نوع خاصی از کپی مانند کمپینهای بازاریابی ایمیلی تخصص داشته باشند و انواع دیگر زمینههای شغلی را ارائه ندهند.
چه کسبوکارهایی به کپیرایترها نیاز دارند؟
هر کسبوکار یا سازمانی که قصد دارد با مخاطبان خود ارتباط برقرار کند، به یک کپیرایتر نیاز دارد. از شرکتهای انحصاری کوچک گرفته تا هلدینگهای بزرگ، هر کسبوکاری زمانی به عبارات و کلمات احتیاج پیدا میکند.
کپیرایترها میتوانند با افرادی که کسبوکار خود را به طور مستقل راهاندازی و اداره میکنند، مانند طراحان داخلی، نویسندگان، برنامهریزان جلسات، طراحان گرافیک و مربیان کار کنند. همچنین کسبوکارهای کوچکی که مالکیت خصوصی دارند، درآمد سالانه کمتری تولید میکنند و کارکنان کمتری دارند نیز باید یک کپیرایتر استخدام کنند.
بنابراین نتیجه میگیریم صرفنظر از نوع یا جایگاه کسبوکار، نیاز به کپیرایتینگ همیشه وجود دارد. زیرا بخش اساسی ادارۀ هر کسبوکاری، انجام یک اقدام خاص از سوی مخاطبان است. ساختن کلماتی که به طور مؤثر نشان دهند فعالیت سازمان در مورد چیست و درعینحال بر مخاطبان تأثیر بگذارند، نیاز به دانش و مهارتی دارد که کپیرایترها باید آن را داشته باشند. به طوری که هر قطعه از کپی نوشته شده، باید در پازل بزرگتر هویت و استراتژی کلی برند قرار گیرد.
بنابراین کپیرایترها باید آن تصویر بزرگ را درک کنند. تصویری که شامل هویت برند و سفر خریدار میشود و سپس خودبهخود انواع مختلفی از کپیها را میسازد. بهطورکلی میتوان گفت آنچه یک کپیرایتر باید از کسبوکار درک کند عبارت است از:
- اجزای اساسی برند یک کسبوکار؛ مانند مأموریت، چشمانداز و ارزشهای اصلی آن
- کلماتی اساسی که باید در کانالهای تبلیغاتی اصلی شرکت ظاهر شوند.
- کپشنها در پستهای شبکههای اجتماعی و وبلاگها
- فیلمنامههای ویدئویی برای تیزرهای تبلیغاتی
همینطور که میبینیم، کپیرایتینگ هستۀ اصلی تقریباً هر کسبوکاری است. بدون کپیرایترها، کسبوکارها نمیتوانند پیام خود را با مشتریان بالقوه به اشتراک بگذارند و بازارهای خود را گسترش دهند. یا با مشتریان فعلی برای حفظ مشارکت آنها صحبت کنند. به طور خلاصه میتوان گفت که شرکتهایی که در ادامه ذکر میکنیم، حتماً به کپیرایتر احتیاج دارند:
- مؤسسات مالی و شرکتهای سرمایهگذاری
- شرکتهای تأمین پزشکی و دارویی
- تولیدکنندگان مواد غذایی
- سازمانهای غیرانتفاعی
- ارائهدهندگان خدمات محلی؛ مانند مکانیک خودرو و سالنهای زیبایی
- مراکز تناسباندام، بهبود شخصی و همۀ انواع مربیان
- دندانپزشکان، پزشکان و سایر ارائهدهندگان مراقبتهای بهداشتی
- تولیدکنندگان مکملها و سایر محصولات بهداشتی
البته این تنها نمونۀ کوچکی از انواع مشاغلی است که به خدمات یک کپینویس حرفهای نیاز دارند و با گسترش و پیشرفت مشاغل، ممکن است مشاغلی که اصلاً فکرش را نمیکنید هم باید به فکر استخدام کپینویس باشند.
تفاوت بین کپیرایتینگ و تولید محتوا چیست؟
بهعنوان یک قانون کلی، میتوان گفت کپیرایتینگ به نوشتن عبارات مختص بازاریابی و تبلیغاتی اشاره دارد. اما منظور از تولید محتوا، نوشتن مقالات تخصصی مانند پستهای وبلاگ یا صفحات محصول است. یعنی نوشتن محتوا صرفاً کاری اطلاعاتی است و هیچ عنصر متقاعدسازی در خود ندارد. بنابراین بهطورکلی با کپیرایتینگ متفاوت است.
اما بااینحال، بسیاری از مشاغل هستند که ما با این تمایز مخالفاند. آنها میگویند اساساً همۀ صفحات وب شامل نوعی متقاعدکردن یا فراخوان برای اقدام (CTA) هستند. یعنی حتی یک مقالۀ عملی تخصصی که در وبسایت منتشر میشود، معمولاً به شکل غیرمستقیم با پیوندهایی به منابع اضافی یا پیشنهادهایی دیگر، شامل CTA هستند.
با این که این اختلافنظر وجود دارد و ممکن است نظر شما نیز به یک دسته از این نظرات تعلق داشته باشد، اما درهرصورت نادرست است که بگوییم تولید محتوا از کپیرایتینگ جداست. شاید بتوان گفت نوشتن محتوا نوع دیگری از کپیرایتینگ است و مانند هر فرایند کپینویسی خوب، تولید محتوا نیز باهدف جذب مخاطب و وادار کردن آنها بهنوعی اقدام انجام میگیرد.
استخدام یک کپیرایتر چه مزایایی دارد؟
خیلی از افراد فعال در حوزۀ بازاریابی فکر میکنند کپینویسی کار سادهای است. اما حقیقت این است که فعال بودن در عرصۀ تبلیغات، به این معنی نیست که یک کپیرایتر متخصص هستید. برای نوشتن یک کپی که مقاصد موردنظر را در مکان و زمان مناسب هدف قرار میدهد، به مهارتهای خاص و چارچوب ذهنی مناسبی نیاز است. انتشار کپیهای بدون استراتژی میتواند تأثیر منفی بزرگی بر کسبوکار شما داشته باشد و رفع آن مستلزم زمان و هزینههای هنگفت باشد.
در این راستا استخدام یک کپیرایتر حرفهای میتواند به شما کمک کند:
- برای نیازهای خاص کسبوکار خود کپیهای قدرتمند و مؤثر بنویسید.
- اطمینان حاصل کنید کپی شما عاری از اشتباهات دستوری و املایی است.
- کسبوکار خود را از منظری جدید ببینید.
- تنش و وظیفۀ سنگین ناشی از نوشتن کپی را از ذهن خودتان رها کنید.
- در وقت خود و کارمندانتان که برای کارهای دیگر مأمور شدهاند صرفهجویی کنید.
یک کسبوکار برای داشتن عملکردی خوب و رضایتبخش باید محصولات و خدمات خود را بفروشد. در این راستا پیشرفتهای مهم مثبتی وجود دارد که کپی خوب برای کسبوکار شما به ارمغان میآورد. اولاً با کلماتی مرتبط و منتخب، بر مشتریان بالقوه تأثیر عاطفی میگذارد.
این تأثیر عاطفی باعث میشود آنها احساس کنند میتوانند با برند شما ارتباط برقرار کنند و احساس میکنند برند شما میتواند مشکل آنها را حل کند.
فراخوان به اقدامی که در یک کپی وجود دارد، به آنها انگیزهای برای خرید میدهد و این مزیت منجر به افزایش فروش و نرخ تبدیل خواهد شد. همانطور که میبینید، کپیرایتینگ نقش مهمی در موفقیت کسبوکار شما دارد. به همین دلیل است که باید به طور دقیق در مورد آن فکر کنید و مباحثی که تا اینجای مقاله مطرح کردیم را به یاد داشته باشید.
انواع کپیرایتینگ
کپیرایتینگ سئو
SEO مخفف بهینهسازی موتور جستجو است و برخی از کپیرایترها در این نوع کپی تخصص دارند. کپیِ بهینه شده برای سئو با دقت نوشته میشود تا برای مخاطبان انسانی جذاب باشد و درعینحال تمام سیگنالهای مناسب را به موتورهای جستجو ارسال کند.
چراکه در این صورت، محتوای شما در صفحات نتایج موتورهای جستجو با رتبۀ بهتری نشان داده میشود و ترافیک بیشتری به صفحۀ شما هدایت میشود. ترافیک بیشتر نیز به معنای فرصتهای بیشتر برای فروش است. کپیرایتینگ سئو مستلزم داشتن دانشی عمیق از بهترین شیوههای SEO است. شیوههایی مانند استفاده از کلمات کلیدی مناسب در مکانهای مناسب، استفاده صحیح از عناوین و تیترها و تطبیق کپی با هدف خواننده. این نوع کپیرایتینگ برای محتوای وب، توضیحات محصول، توضیحات خدمات، مقالات و وبلاگها بسیار موردنیاز است.
کپیرایتینگ فروش
کپی فروش به طور مستقیم بر روی افزایش فروش در حال حاضر متمرکز است. کپیرایترهای فروش باید مخاطبان هدف را عمیقاً درک کنند و بفهمند که یک محصول یا خدمت چگونه میتواند برای آنها مفید باشد. آنها باید به ضمیر ناخودآگاه مخاطب بپردازند و دلایل محتمل برای خرید را بفهمند.
سپس در کنار مخاطب قدم بردارند و به نیازهای او توجه کنند. اگر کپیرایتر فروش با مشتری همدردی کند، خواهد فهمید چگونه میتواند کپی خود را به شیوهای قابل ارتباط و جذاب بنویسد. در نوشتن کپیِ فروش، نباید حس فروش و تبلیغات وجود داشته باشد. وبسایتها، صفحات فرود، ایمیلهای مستقیم، کمپینهای بازاریابی ایمیلی، تبلیغات رسانههای اجتماعی، تبلیغات Google، صفحات محصولات، صفحات خدمات، تبلیغات چاپی و تبلیغات بیلبورد برخی از مکانهایی هستند که میتوانید کپیهای فروش را پیدا کنید.
کپیرایتینگ خلاق
کپیرایتینگ خلاق نهتنها مستلزم رساندن اطلاعات، بلکه انتقال آن به شیوهای جالب و خاطرهانگیز است. این روش کپینویسی نیاز به تفکر استراتژیک و خارج از چارچوب دارد. یک کپیرایتر خلاق میتواند یک ایده و یک احساس را تنها در چند کلمه به ذهن خواننده منتقل کند. کپینویسی خلاقانه را در شعارها، سرفصلهای تبلیغاتی، جنگلها، تبلیغات تلویزیونی و سرفصلهای ایمیل پیدا خواهید کرد.
کپیرایتینگ برند
برقراری ارتباط مخاطب با هویت برند، هدف اصلی بسیاری از کسبوکارهاست. هدف از کپینویسی برند این است که تصویر ذهنی مدیریت، در ذهن مخاطبان طنینانداز شود و در یاد او بماند. مثلاً کپیهای انگیزشی نایک، یکی از کپیهای باکیفیتی هستند که با تحقیق در مورد پرسونای خریدار نوشته شدهاند.
کپیرایتینگ فنی
هدف از نوشتن یک کپی فنی، توضیح فناوری خاصی در حین فروش یک محصول است. برای فروش یک محصول فنی، کپیرایترها ابتدا باید توضیح دهند که محصول چیست، چگونه کار میکند و چرا مشتریان باید آن را بهجای یک محصول رقیب بخرند. سپس، هنگامی که مشتری محصول را درک کرد، میتواند تصمیم بگیرد آیا خرید کند یا نه. صنایع موجود در دنیای فناوری به طور مداوم در حال تغییر و ارتقای محصولات خود هستند. بنابراین افرادی که قصد دارند در زمینۀ کپیرایتینگ فنی فعالیت کنند، باید اطلاعات خود را بهروز نگه دارند.
کپیرایتینگ رهبران فکری
کپیرایتینگ رهبران فکری به اشکال مختلفی انجام میشود اما معمولاً از طریق یک چهرۀ برجسته در یک صنعت مشخص ارائه میشود. مثلاً اگر یکی از مدیران ارشد مراقبتهای بهداشتی مقالهای منتشر کند که به عموم مردم توصیه کند نوع جدیدی از شیوۀ مراقبت شخصی را اتخاذ کنند، آن مقاله بهعنوان کپیرایتینگ رهبری فکر شناخته میشود.
این نوع کپیرایتینگ را میتوان برای بازارهای B2C نیز نوشت. برای مثال، مقالات تئوری نیویورکتایمز، توسط نویسندگانی نوشته میشود که از رسانههای خبری معروف برای انتقال افکار خود در مورد یک موضوع خاص استفاده میکنند. مشخص است که کپیرایتینگ رهبری فکری به معنای فروش یک محصول نیست. بلکه خوانندگان را ترغیب میکند به موضوع خاصی اعتقاد داشته باشند.
جمعبندی
در این مقاله دیدیم که منظور از کپیرایتینگ، استفاده از کلمات برای ترغیب مخاطب به اقدامی مشخص است. نوشتن یک کپی نباید مرموز یا پیچیده باشد. همچنین انجام این کار نیاز به تحقیق، مهارت و درک عمیق نیازها و اهداف کسبوکارها دارد.
استخدام یک کپیرایتر باعث صرفهجویی در وقت و هزینۀ شما میشود و بهترین تأثیر را بر نتایج شما خواهد داشت. یک کپیرایتر ماهر که به تمام اطلاعات موردنیاز مجهز است، میتواند تلاشهای بازاریابی و بازگشت سرمایۀ شما را به سطوح جدیدی رشد دهد و تصویر برند شما را برای مخاطبان هدف در بهترین شکل ممکن رسم کند.
سوالات پر تکرار
کپیرایتینگ (Copywriting) و کپیرایت (Copyright) را نباید با هم اشتباه بگیریم. اگرچه این کلمات را مثل هم میخوانیم، اما دو چیز بسیار متفاوت هستند. کپیرایت نوعی حفاظت حقوق مادی و معنوی آثار اورجینال است که توسط دولت ایالات متحده ارائه میشود و به شما امکان میدهد ادعای تألیف یک اثر اصلی را اعلام کنید. کپیرایت با نماد © مشخص میشود.
کپیرایتینگ فرایند نوشتن عبارات و جملات تبلیغاتی متقاعدکننده است که افراد را تشویق میکند تا بهنوعی اقدام مایل شوند. اقداماتی مانند خرید، کلیک کردن بر روی لینک، کمک مالی به یک شخص یا پرکردن یک فرم برای مشاوره و… در همۀ این موارد، «متن» بهعنوان «کپی» شناخته میشود. ازاینرو نام این فرایند را «کپیرایتینگ» گذاشتهاند.
- نوشتن محتوا با هدف اطلاعرسانی، آموزش یا الهام بخشیدن به مخاطب
- نوشتن کپی برای ترغیب خوانندگان به عمل
- تحقیق برای یافتن اطلاعات، آمار، کلمات کلیدی، موضوعات مرتبط و اطلاعات برند
- ویرایش و تصحیح برای اصلاح مقالات، سبک نگارش، خوانایی، دقت، صدا، لحن و علائم نگارشی
- کار بهعنوان مدیر پروژه که شامل ایدهپردازی موضوعات، ویرایش، بازنگری و انتشار خواهد بود.
صرفنظر از نوع یا جایگاه کسبوکار، نیاز به کپیرایتینگ همیشه وجود دارد. زیرا بخش اساسی ادارۀ هر کسبوکاری، انجام یک اقدام خاص از سوی مخاطبان است. ساختن کلماتی که به طور مؤثر نشان دهند فعالیت سازمان در مورد چیست و درعینحال بر مخاطبان تأثیر بگذارند، نیاز به دانش و مهارتی دارد که کپیرایترها باید آن را داشته باشند. به طور یکه هر قطعه از کپی نوشته شده، باید در پازل بزرگتر هویت و استراتژی کلی برند قرار گیرد.